در نشست صهیونیسم و رسانه مطرح شد:

 ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این امواج رادیویی، گوشها و چشم هایمان را محاصره کرده است

نهمین نشست از سلسله نشست های صهیونیسم شناسی با عنوان صهیونیسم و رسانه عصر پنج شنبه 16 اردیبهشت ماه 88 با حضور استاد سید محمد حسینی و با همکاری موسسه نور قدس جوان، فرهنگسرای انقلاب، بسیج دانشجویی علمی کاربردی و موسسه فرهنگی روایت فتح برگزار گردید.

به گزارش روابط عمومی موسسه نور قدس جوان در ابتدای این نشست استاد سید محمد حسینی در مورد خاستگاه تاریخی سینما اظهار داشت: خاستگاه اصلی سینما، طغیان علیه دین است و شروع آن با نوعی گذر از نگرش توحیدی همراه است و برمی گردد به زمان حاکمیت کلیسا و جمل? معروف آن که "رضایت خدا در گرو رضایت بند? خداست"

ایشان در ادمه گفت: سینما صنعت بسیار پرهزینه و پرخرجی بود لذا باید افرادی از آن حمایت می کردند. اربابان صنایع متوجه شدند کسانی که تمام زندگیشان به کشاورزی می گذشت 7 یا 8 ساعت در روز کار می کنند و بقی? روز بیکارند. بنابراین شروع به تبیین برنامه هایی در حوز? اوقات فراغت کردند و اسم آن را گذاشتند intertainment   . و این برنامه ها را بسیار هوشمندانه طوری تنظیم کردند که پولی که به عنوان حقوق به آنها می دادند دوباره به جیب خودشان برگردد، مثل کازینوها، کافه ها و سپس پدیده ای به اسم سینما. آنها با پدیده ای مواجه شدند که انسان را مسحور می کرد و می توانست اثر بسیار زیادی روی افکار انسانها بگذارد. توجه عجیب مردم به این پدیده ، اربابان صنایع و افراد ثروتمند کشورهای مختلف را به حمایت از سینما واداشت.

استاد حسینی در ادمه به بیان سیر تاریخی پدید? سینما پرداخت و گفت: در گام اول آثار سینمایی ساخته شد که نگرش اقتصادی داشت و در عین حال که سرگرم کننده بود مثلا" راجع به یک برند خاصی نیز صحبت می کرد. گام بعدی، گام اجتماعی بود و قدم بعدی، حوز? سیاست؛ که آثار بسیار جدی در این زمینه ساخته شد در تقابل با بلوک شرق. و این مسیر ادامه پیدا کرد تا امروز که افرادی که صاحب قدرت و ثروت دنیا هستند در جهت اهداف خودشان به بهترین نحو ممکن از این ابزار بهره می برند. آدمهایی می سازند که همه یک شکل راه می روند، یک شکل لباس می پوشند، یک شکل فکر می کنند؛ مصداق واژ? معروف " دهکد? جهانی " مک لوهان .

ایشان در مورد اثر بسیار بالای سینما بر افراد گفت: ما چه بخواهیم و چه نخواهیم این امواج رادیویی، گوشها و چشمهایمان را محاصره کرده است و به قدری نفوذش بالاست که تک تک رفتارهای مارا تحت کنترل گرفته است. انسانها را از هم جدا کرده است؛ و این تنهایی ناشی از جدایی باعث می شود که انسانها به دنبال شخصیتی بگردند که با آن همنشین شوند که آن هم چیزی جز شخصیتهای موهوم سینمایی نیست.

وی اظهار داشت: صاحبان سینما که سیاستشان با دروغگویی همراه است،رکن کارشان همان ده فرمان مشهور مارک یاولی است که گفت :« ده فرمان موسی مزخرفی بیش نیست و به درد سبزی پاک کردن زنها می خورد. اینها را کنار بگذارید. من ده تا فرمان می دهم که بر دنیا حکومت کند: دشمنانت را بکش و اگر می توانی دوستانت را نیز. دروغ را آنچنان بگو که همگان باور کنند و .....» و این مبنای کار آنها قرار گرفته است. و تصور کلی ما نباید غیر از این باشد که علی رغم شعارهای ظاهری که می دهند این رسانه تحت تأثیر آدمها و نگرشهایی است که به آن حاکم است.

ایشان در مورد خیزشهای انقلابی که در دنیا تحت تأثیر انقلاب اسلامی شکل گرفت بیان داشت: این خیزشها واقعیتی را به جهان ارائه کرد مبنی بر اینکه جهان دیگر یک قطب نیست بلکه دو قطب است؛ یک قطب هژمونیک( که دائم در حال دندان نشان دادن و نمایش قدرت و زور بازوست) و یک قطب ایدئولوژیک ( که دعوت به دگراندیشی می کند). که این قطب ایدئولوژیک آنها را بر می تاباند که علیه این جبهه شروع به یک حرکت دوگانه کنند.

 سید محمد حسینی رئیس حوز? هنری شهرری ،بخش اول این حرکت را  توجیه رفتارهای هژمونیک خود و آن چیزی که در اقصی نقاط جهان در حال انجام آن هستند مثل عراق، افغانستان، غزه و غیره دانست و افزود: مثلا" برای اینکه نشان دهند حق بود که در ژاپن بمب اتم بیندازیم فیلم پرل هاربر را می سازد. یا برای اینکه توجیه کنند که چرا ما باید یک کشور به یهودیها بدهیم فیلمی می سازد توسط اسپیلبرگ به نام فهرست شینلر. یا مثلا" موضوعی با نام هولوکاست مطرح می کنند و برای اثبات آن شش کار انجام می دهند: اول تدوین کتابهای مرجع با حجم های بسیار زیاد؛ و معمولا" در تمام نمایشگاه های بین المللی کتاب دنیا به جز ایران با قیمتهای بسیار پایین حضور جدی دارند. دومین کار آنها برپا کردن موزه های مختلف در اقصی نقاط دنیاست که در آنها آثار به جا مانده از یهودیان کشته شده در هولوکاست به نمایش گذاشته می شود و در همین راستا تورهای مجانی نیز برگزار می کنند. سومین کاری که می کنند ساخت آثار سینمایی است که مبتنی بر تأثیرگذاری بر فطرت حق طلب آدمهاست و اتفاقا" با نهایت قساوت هم این فیلمها را می سازند. چهارمین کارشان نام گذاری روز هولوکاست در صحنه های جهانی است. پنجمین کار، تعقیب نازیهاست. ششمین کار تأسیس یک سری سازمانهاست که به حقوق یهودیان دنیا می پردازد مانند سایمون ویزنتال. و هفتمین کار آنها محاکم? منتقدین هولوکاست است مانند فوریسون، روژه گارودی و ...

ایشان در ادامه بخش دوم حرکت آنان راساختن چهر? دجال گونه ای از طرف مقابل و جلوه دادن او به عنوان bad man   در ماجراها دانست و به طور مثال فیلم کشتی گیر(the wrestler  ) را مطرح کرد و اظهار داشت: در این فیلم بدمن داستان، یک فرد کشتی گیر است با دوبنده ای با طرح پرچم ایران که در نهایت کشتی گیر مقابل که سمبل آمریکاست پرچم او را می شکند و او را زمین می زند؛ که با اینکه فیلم ضعیفی است به خاطر همین سکانس به اسکار راه می یابد.اساسا" این یک بازی رو و آشکار است و پنهان کاری در آن نیست. اما گاهی اوقات یه مقدار از حق را با آن ممزوج می کند که امر بر ما مشتبه شود. زیرا اگر کسی بخواهد باطل را لخت و بدون پوشش ارائه دهد تلخ است و مخاطب آن را نمی پذیرد؛ برای همین باطل را در لفافه ای از حق نمایش می دهد.

وی افزود: واقعیت دنیا این است که امروز هیچ نیرویی در مقابل قدرت آمریکا غیر از نگرش انقلاب اسلامی نیست و این نگرش تمام اردوگاه آنها را به هم ریخته است. یک راه خراب کردن این جبهه حمل? مستقیم است و یک راه دیگر این است که ما را برگردانند به همان بحثهای قبل از انقلاب به طوری که هرچه عقب ماندگی و بیچارگی را مربوط به دوران بعد از اسلام و هرخوبی و فرّ و کرّ و جلال را مربوط به پیش از اسلام نشان می دهند. و چون نتوانستند ایدئولوژی ما را عوض کنند به ترویج بازگشت ما به نوعی بدویت پرداختند به طوری که خودمان هم متوجه نشدیم. و به این صورت شیو? بازی را عوض کردند.

وی سپس به بیان مطالبی از زبان روبر فوریسون، استاد دانشگاه سوربن فرانسه پرداخت: بعضی ها می آیند به من می گویند که فوریسون! تو یک نازی هستی . من به آنها می گویم نه، من یک نازی نیستم، من یک فلسطینی هستم. اینجا در یک سرزمین اشغال شده ساکنم( یعنی این سرزمین دست من نیست) کشورم یک سرزمین اشغال شده است و این نوشته های بیچار? من درواقع سنگهای انتفاض? من است. و برای اینکه فوریسون را به دادگاه بکشانند برایش قانون تصویب کردند مانند کاری که با روژه گارودی کردند.

در این نشست قسمتهایی از فیلم پیانیست (the pianist  ) نمایش داده شد که استاد حسینی در توضیحاتی در مورد آن اظهار داشت: این فیلم ساخت? پولانسکی است؛ در رابطه با گتوها یعنی محله های یهودی . یهودیان خود را یک قومیت خاص واز یک خون می دانند؛ آنها برای اینکه کسی وارد چنبر? آنها نشود و با آنها ارتباط خونی برقرار نکند محله هایی را برای خود در اقصی نقاط دنیا ساختند که در این محلات تمام مایحتاج آنها تأمین می شد. پای? این فیلم براساس یک دروغ بزرگ است و بیان می کند که این گتوها برای ظلم به یهودیان توسط دیگران ساخته شده است و از لحاظ صحنه های خشونت آمیز و منزجز کننده حتی رکورد فیلم فهرست شینلر را هم شکسته.

وی بیان داشت: دلیل اینکه در این فیلمها معمولا" سکانس های سیاه و سفیدی دیده می شود این است که می خواهند بگویند این وقایع، همه سندیت تاریخی دارد و قطعی است. بازیگر نقش اول برای بازی در این فیلم در طول شش هفته 15 کیلو وزن کم می کند و قیاف? لاغر و استخوانی و نحیف او که نشان دهند? زجر است جزئی از این نمایش است. این فیلم جایز? بهترین بازیگر مرد را گرفت و همچنین جایز? بهترین فیلمبرداری و کارگردانی و جایز? اسکار را به خود اختصاص داد.

ایشان در پایان این نشست گفت:بازی رسانه ای، بازی خیلی پیچیده ای است و نباید به آن به صورت خطی نگاه کنیم بلکه باید آن را تکه به تکه ببینیم و بررسی کنیم. و به گفت? شهید آوینی، سینما، رؤیای بیداری است. سینما توهم واقعیت است نه خود واقعیت.