مگر اندوه هاي علي را چاه مي فهمد
كجا درد دل آينه ها را آه مي فهمد
شب تا ريك كوچه ها در خواب خاموشي
فقط حال يتيمان را نگاه ماه مي فهمد
به دام خويش افتادند بو جهلان صفيني
فريب كفر را كي لشكر گمراه مي فهمد
مسير كهكشان ها در نگاهش مي شود روشن
ولي اين قوم آيا راه را از چاه مي فهمد؟
علي درد دلي انبوه دارد بغض دارد آه دارد
علي اصغر شيرازي